رسانه خبری شهرستان قروه

«چاقوی اختلاف»رشته یک زندگی را برید

مرد 45 ساله ای که با وارد آوردن بیش از 10ضربه چاقو همسرش را به طرز فجیعی کشته بود روز گذشته پس از ارشادات و نصایح بازپرس ویژه قتل عمد در حالی که گریه می کرد لب به اعتراف گشود و گفت: همسرم یک دیکتاتور به تمام معنا بود و مدام به من توهین می کرد این درحالی است که من او را چند بار طلاق داده بودم اما باز هم با وساطت دیگران به او رجوع می کردم ولی ریشه اختلافات ما همچنان پابرجا بود!

به گزارش خراسان، ماجرای این پرونده جنایی از روز یکشنبه گذشته هنگامی آغاز شد که ماموران فرماندهی انتظامی بخش رضویه مشهد در تماس با قاضی ویژه قتل عمد، از قتل زن 52 ساله ای با ضربات متعدد چاقو در یک منزل مسکونی خبر دادند. در پی دریافت این خبر، بلافاصله قاضی سید جواد حسینی به همراه عوامل بررسی صحنه جرم و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم رضوان 23 شدند و بدین ترتیب تحقیقات قضایی درباره این جنایت هولناک ادامه یافت. جسد مربوط به زنی 52 ساله بود که با واردآمدن ضربات متعدد چاقو به نقاط مختلف بدن به قتل رسیده بود اما به خاطر این که حدود 3 روز از وقوع جنایت می گذشت، جسد مقتول دچار فساد نعشی شده بود.

گزارش خراسان حاکی است: وسایل و لوازم منزل نیز جمع آوری شده و خون زیادی در اتاق محل جنایت ریخته بود. بررسی مقدماتی و اوضاع و احوال صحنه جنایت بیانگر آن بود که قتل توسط فردی آشنا صورت گرفته است به همین دلیل قاضی شعبه 211 دادسرای مشهد پس از انجام تحقیقات میدانی دستور بازداشت همسر مقتول را درحالی صادر کرد که ادامه بررسی ها نشان می داد همسر وی به شهرستان درگز گریخته است. چند ساعت بعد مقام قضایی از طریق تماس تلفنی با بستگان نزدیک متهم فراری، او را وادار کرد که شبانه به سوی مشهد حرکت وخود را تسلیم قانون کند. این گونه بود که مرد 45 ساله با طرح ریزی یک نقشه حساب شده برای فرار از مجازات ، به مشهد آمد و به دستور قاضی در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی قرار گرفت اما او در بازجویی ها ارتکاب هرگونه جنایتی را انکار کرد و گفت: آخر هفته گذشته وقتی برای صرف صبحانه به منزلم رفتم جسد خون آلود همسرم را داخل اتاق دیدم. وحشت زده، جسد را کنار پشتی گذاشتم و از ترس این که به اتهام قتل همسرم دستگیر شوم از منزل بیرون آمدم اما در این باره به کسی چیزی نگفتم. شب را هم در نزدیکی یک پارک خوابیدم و صبح روز بعد به درگز رفتم چرا که از قبل نیز قرار بود به آن شهرستان نقل مکان کنیم تا این که با تماس قاضی مجبور شدم به مشهد بیایم و از خودم دفاع کنم چرا که اگر فرار می کردم ممکن بود به عنوان متهم تحت تعقیب قضایی قرار بگیرم.

این گزارش حاکی است: متهم به قتل پس از آن که ارتکاب جنایت را انکار کرد صبح روز گذشته توسط کارآگاهان و برای کسب دستورات قضایی به شعبه 211 دادسرای مشهد هدایت شد و مقابل قاضی ویژه قتل عمد نشست. او ابتدا اظهارات قبلی خود را در حضور قاضی نیز تکرار کرد اما قاضی حسینی که متوجه تناقض گویی ها شده وحالات و رفتار وی را به طور غیرمحسوس زیرنظر داشت به ارشاد و نصیحت متهم پرداخت و گفت: همیشه راه نجات در صداقت است هنوز سخنان قاضی به پایان نرسیده بود که ناگهان متهم درحالی که گریه امانش نمی داد لب به اعتراف گشود و گفت: همه آنچه تاکنون گفته بودم دروغ بود. من بازنشسته یک شرکت تولیدی هستم و ا لان هم با خودرو مسافرکشی می کنم. آن روز حدود ساعت 10 صبح بود که برای صرف صبحانه به منزلم آمد. همسرم اصرار داشت که باید در جای دیگری زندگی کنیم. وقتی وارد اتاق شدم دیدم لوازمش را جمع کرده است به او گفتم مگر من مرد تو نیستم! گفت: نه! اگر تو مرد بودی حداقل یک منزل می خریدی!

متهم این پرونده جنایی ادامه داد: او به جای این که برایم صبحانه آماده کند مثل همیشه شروع به توهین و فحاشی کرد او یک دیکتاتور به تمام معنا بود و من حریف او نمی شدم! مشاجره لفظی بین ما حدود 10دقیقه طول کشید و من درحالی که به شدت عصبانی بودم داخل پذیرایی آمدم که چشمم به چاقوی روی اپن آشپزخانه افتاد. آن را برداشتم و به داخل اتاق رفتم دیگر به خاطر ندارم چند ضربه زدم فقط می دانم که ضربات متعددی را به او وارد کردم و وقتی او خون آلود نقش زمین شد به بیرون از منزل آمدم. شب را داخل خودرو «روآ» و کنار پارک منطقه پنجتن خوابیدم و صبح روز بعد به طرف درگز حرکت کردم. چاقوی خون آلود را هم بعد از چناران در مسیر حرکت انداختم و این ماجرا را در سینه خودم پنهان کردم تا کسی چیزی نفهمد...!

متهم میان  های های گریه ادامه داد: من همه پول ها و درآمدم را به همسرم می دادم. از آن گذشته 4 دختر عروس کرده ام و همه درآمدم را برای آن ها هزینه می کردم اما اختلافات ما هیچ گاه به صورت ریشه ای حل نشد. او تک دختر بود و تنها حرف، حرف خودش بود. حدود 2 سال قبل برای آخرین بار با او ازدواج کردم با آن که چندین مرتبه از یکدیگر جدا شده بودیم پسر جوانم هم به خاطر اختلافات ما و درحالی که به تازگی ازدواج کرده بود خودکشی کرد. ولی من هیچ وقت او را کتک نمی زدم تنها چند سال قبل بود که یک بار به او سیلی زدم اما این بار آن قدر از توهین های او عصبانی شده بودم که نفهمیدم چه می کنم. الان هم اگرچه از کارم به شدت پشیمانم اما اگر حقیقت ماجرا را بخواهید تقصیر خودش بود!!

بنابراین گزارش، پس از اعترافات صریح متهم به قتل در اولین جلسه بازپرسی، وی با صدور قرار بازداشت موقت از سوی قاضی سید جواد حسینی روانه زندان شد تا بررسی های بیشتری درباره ادعاهای متهم و چگونگی وقوع جنایت انجام شود.

برچسب ها :

نظرات کاربران :

دیدگاه های ارسالی شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

نام	*
کد امنیتی